فیلمهای فوقالعاده زیادی درباره فضا وجود دارد که انتخاب بین همه آنها سخت است، اما این مانع ما نمیشود که بهترین آنها را پیدا کنیم. تعدادی از این فیلمها را انتخاب کردهایم که شما را روی لبه صندلی خود میخکوب میکند، در حالی که برخی دیگر ممکن است پشت مبل پنهان شوند. در اینجا ۱۰ […]
فیلمهای فوقالعاده زیادی درباره فضا وجود دارد که انتخاب بین همه آنها سخت است، اما این مانع ما نمیشود که بهترین آنها را پیدا کنیم. تعدادی از این فیلمها را انتخاب کردهایم که شما را روی لبه صندلی خود میخکوب میکند، در حالی که برخی دیگر ممکن است پشت مبل پنهان شوند. در اینجا ۱۰ مورد از بهترین فیلمهای فضایی را آوردهایم.
در آینده نزدیک محصولات کشاورزی زمین نابود میشود. کوپر (متیو مککانهی) خلبان سابق ناسا که حالا کشاورز شده به همراه پدرزن، پسر جوان و دختر ۱۰ سالهاش در یک مزرعه زندگی میکنند. مورفی (دختر کوپر) معتقد است که در اتاقش یک شبح وجود دارد که سعی دارد با او ارتباط برقرار کند.
کوپر و مورفی کشف میکنند شبح یک هوش ناشناخته است که با ارسال پیام با استفاده از امواج گرانشی مختصاتی در گرد و غبار به جا میگذارد که این مختصات آنها را به تأسیسات مخفی ناسا که توسط پروفسور جان برند (مایکل کین) رهبری میشود، راهنمایی میکند. برند فاش میکند یک کرمچاله که توسط هوش بیگانه ساخته شده احتمالاً آنها را به یک سیاره جدید که امیدی برای زنده ماندن و ادامه نسل بشر است راهنمایی میکند.
برند کوپر را استخدام میکند تا یک سفینه فضایی به اسم اِندورنس را رهبری کند تا اطلاعات آن فضانوردان را به دست بیاورد. اگر یکی از سیارات قابل سکونت باشد بشریت به دنبال او خواهند رفت. عزیمت کوپر مورفی را به شدت ناراحت میکند و این دو در شرایط بدی از هم جدا میشوند.
کارگردان فیلم کریستوفر نولان است و بازیگران آن متیو مککانهی، ان هتوی، جسیکا چستین، بیل اروین، الن برستین، مت دیمون، و مایکل کین هستند.
سَم بِل، فضانوردی است که مسئولیت دارد به مدت سه سال، در یک ایستگاه فضاییِ تحقیقاتی کار کند تا مدت مأموریتش تمام شود. در طول این قرارداد او بایستی به تنهایی در ایستگاه موجود در ماه اقامت و هیلوم را استخراج کند و راکت های پرشده از هلیوم-٣ را به سمت زمین روانه کند. سوخت پاک و ارزانی که در حال حاضر در زمین استفاده میشود. هیچ ارتباط مستقیمی بین ایستگاه ماه و زمین وجود ندارد و تنها ارتباط او با کامپیوتر ایستگاه «گرتی» GERTY است که وظیفه برآورده کردن نیازهای روزانه سم را برعهده دارد. تنها و بدون هیچ ارتباطی با زمین روزهای این سه سال برای سم به سختی میگذرند و او منتظر این است که بتواند هر چه زودتر به زمین و پیش همسرش تس و دختر نوزادش ایو بازگردد که قبل از ترک زمین توسط سم، به دنیا آمده است. تنها دو هفته مانده به اتمام زمان سهسالهاش حادثهای در حین کار با دستگاههای استخراج هلیوم برایش اتفاق میافتد و زخمی شده و بیهوش میشود و سپس بعد از مدتی در ایستگاه بیدار میشود در حالی که هیچ چیزی از حادثه به خاطر نمیآورد. او بعد از به هوش آمدن متوجه میشود که یک نفر دیگر، درست شبیه خودش در فضاپیما میچرخد.
کارگردان فیلم دانکن جونز است و از بازیگران آن میتوان به سام راکول و کوین اسپیسی اشاره کرد.
پروکسیما یک فیلم سینمایی فرانسوی است که در آن اوا گرین در نقش زنی فضانورد به نام سارا بازی میکند که باید بین موقعیت سخت و پیچیده شغلی خود و زندگی شخصی از جمله ارتباط با دختر هشت سالهاش توازن برقرار کند. او زنی فرانسوی است که تمام زندگی خود را برای فضانورد شدن آموزش دیده است. او متوجه میشود که در لحظات آخر به عنوان آخرین عضو گروه پروکسیما (Proxima) برای سفر به مریخ برای حضور در پروژهای یک ساله در ایستگاه فضایی بینالمللی انتخاب شده است. او برای این سفر بسیار هیجانزده است، ولی دوری از دخترش نگرانی اصلی اوست. سارا مجبور میشود دخترش را به همسر سابقش توماس بسپارد تا برای ماموریتش آماده شود. سارا تنها عضو زن گروه سفر به مریخ است که با استقبال کاپیتان آمریکایی گروه مواجه نمیشود، ولی با نشان دادن عزم و توانایی خود احترام کاپیتان را کسب میکند.
نویسندگی و کارگردانی این فیلم برعهده آلیس وینکور است و مت دیلون، لارس آیدینگر، زاندرا هولر دیگر ستارگان فیلم هستند.
یک سفینه فضایی تجاری به نام «نوسترومو» (Nostromo) حامل هفت سرنشین، در راه بازگشت به زمین، با پیام کمک از سوی سیارهای در مسیرش مواجه میشود. هوش مصنوعی کنترلکننده سفینه افراد را از حالت انجماد خارج میکند تا به این پیغام پاسخ داده شود.
افراد داخل سفینه در ابتدا تصور میکنند که به مقصد یعنی زمین رسیدهاند، اما پس از بررسی متوجه میشوند که هنوز در نیمه راه قرار دارند؛ لذا برای بررسی محل ارسال پیام، بر روی سیاره فرود میآیند که در حین فرود سفینه دچار آسیب میشود. یک گروه سه نفره به سردستگی «کین» در حین اینکه سفینه تعمیر میشود، تصمیم به بررسی میدانی محل میگیرند. آنها پس از خروج از سفینه با بقایای یک کشتی فضایی قدیمی و کلونیهایی از یک گونه ناشناس فضایی مواجه میشوند. در حین بررسی کلونی توسط «کین»، یکی از آنها به او میچسبد. کین به کمک دوستانش علیرغم مخالفتهای ریپلی مبنی بر رعایت زمان قرنطینه وارد سفینه شده و تحت مراقبت «اش» افسر پژوهشی سفینه قرار میگیرد.
در این حین کامپیوتر فضاپیما، محتوای پیام را رمزگشایی میکند و ریپلی متوجه میشود که منظور پیام اعلام خطر بوده است و نه کمک و در این گمراهی «اش» نیز مقصر بوده است. در یک درگیری «اش» توسط ریپلی از بین میرود و افراد سفینه متوجه میشوند که «اش» یک روبات بوده است که احتمالاً از طرف سازندگان آن برای بررسی کلونی فضایی برنامهریزی شده است. در ادامه، داستان پراضطرابی از تلاش برای کشف ماهیت و نجات از دست این موجود ناشناخته شکل میگیرد که طی آن تکتک افراد سفینه به غیر از ریپلی کشته میشوند. در نهایت ریپلی با استفاده از شاتل موفق به نابودی سفینه مادر و کشتن موجود فضایی و فرار از آنجا میشود.در قسمت آخر که سوار شاتل میشود موجود فضایی به داخل شاتل پنهان شده و بعد از جدایی شاتل از سفینه مادر با ریپلی درگیر میشود و آن را از سفینه به بیرون میاندازد و بیگانه را میکشد.
این فیلم به کارگردانی ریدلی اسکات، اولین فیلم از مجموعه بیگانه است.
در این فیلم ابتدا زندگی میمونهای نیای انسان نمایش داده میشود که بر سر غذا و آب با هم و موجودات دیگر در جدالند. در این بخش برخورد این میمونها با یک تختهسنگ یکپارچه (تکسنگ) سیاه عامل آغازین خلاقیت و ابتکار آنها در استفاده از امکانات محیطی نمایش مییابد. بخش دوم این فیلم در زمان معاصر میگذرد، بعد از کشف تکسنگ ۴ میلیون ساله عدهای برای بررسی آن اعزام میشوند و از درک آن عاجز میمانند.
بخش سوم ۱۸ ماه بعد را نمایش میدهد که سفینهای ویژه برای بررسی موضوع به سوی سیاره مشتری اعزام شده، زیرا امواجی که از تکسنگ ساطع میشود بهسوی این سیاره جهتگیری شدهاند. هدایت سفینه اعزامی به عهده رایانهای با نام هل (HAL) است. در جریان سفر میان هل و افراد سفینه سوءظنهایی پیش میآید و هل که رایانهای هوشمند است میکوشد تا با از میان بردن افراد سفینه از اقدامهای مخرب آنها علیه خود جلوگیری کند. یکی از فضانوردان سفینه به نام «دیو» سرانجام حریف هل میشود و با این سفینه به فضای پیرامون مشتری میرسد. در فضای فراسوی مشتری، دیو که با گردونه کپسولشکل فضاپیمایی خود در حرکت است ناگهان تکسنگ سیاه را در برابر خود میبیند و این تکسنگ او را با خود به فضاها و زمانهایی ناشناخته میکشاند. دیو که دچار سفر زمان شده، سرانجام در اتاقی مزین مراحل پیری خود را به چشم میبیند و زمانی که به سوی تکسنگ دست دراز میکند به صورت جنین درمی آید. این جنین انسان که در فضایی رحممانند محاط شده به سوی جو زمین بازمیگردد.
این فیلم به کارگردانی و تهیهکنندگی استنلی کوبریک است.
جیم لاول فضانورد ناسا که پیش از این در ماموریت «آپولو ۸» حضور داشته و با این فضاپیما به دور ماه چرخیده است، در آرزوی این است که روزی بتواند بر سطح ماه قدم بگذارد و خاک آنجا را لمس کند. او به عنوان فضانورد ذخیره ماموریت «آپولو ۱۴» در نظر گرفته شده است، ولی پس از چند ماه و تغییر برنامههای ناسا رئیس او دیک اسلیتون، او را مطلع میکند که باید با آپولو ۱۳ به ماه سفر کرده و برای تحقیقات قدم بر سطح ماه بگذارند. بدین ترتیب جیم لاول، کن متینگلی و فرد هیس برای ماموریت جدید انتخاب شده و آموزش آنها آغاز میشود.
تنها چند روزی مانده به پرواز «کن متینگلی» مهندس پرواز به علت سرخک از تیم حذف میشود و جک سوییگرت جایگزین او میشود. پس از پرتاب فضاپیما و خروج از جو زمین اتفاقات ناخوشایندی در موتورهای «ساتورن ۵» که وظیفه رساندن آپولو ۱۳ را به خارج زمین برعهده دارد، به سرعت باعث اشکال در ماموریت آپولو ۱۳ میشود و جان ۳ فضانورد به خطر میافتد. مهندسان ناسا از زمین سعی میکنند به هر طریق ممکن اشکالات را رفع کرده و آنها را سلامت به زمین بازگردانند.
این فیلم به کارگردانی ران هاوارد و با بازی تام هنکس ساخته شده است.
داستان فیلم بین سالهای ۱۹۶۱ الی ۱۹۶۹ روایت میشود، یعنی سالهایی که نیل آرمسترانگ (رایان گاسلینگ) در ابتدا پروازهای آزمایشی را در کالیفرنیا به منظور تمرین برای حضور بر روی کره ماه انجام میداد. آرمسترانگ که با ضربه روحی ناشی از مرگ فرزند خردسالش بر اثر بیماری سرطان مغز مواجه شده، به برنامه فضایی ناسا در شهر هیوستن دعوت میشود. جایی که او و همسرش جانت (کلیر فوی) وارد یکی از مهمترین ماجراجوییهای تاریخ ایالات متحده میشوند.
«اولین مرد» برخلاف اغلب آثار سینمایی درباره اکتشافات فضایی که تاکیدشان روی عملیات و موارد خارج از سیاره زمین است، تمرکز خود را بر روی زمین نگه داشته و به زندگی آرمسترانگ میپردازد.
زندگی پر فراز و نشیبی که جزئیات فراوانی درباره آن وجود داشته اما همواره در طول تاریخ از آن سخنی به میان نیامده، به این جهت که ماموریت «آپولو ۱۱» به اندازهای اهمیت داشته که خودِ آرمسترانگ در این میان فراموش شده و همواره سخن از موفقیت سفر و غرور ملی بوده است. غروری که طی سالهای بعد نیز استفادههای تبلیغاتی فراوانی از آن شد و به نوعی حتی باعث شد تا ایالات متحده یکهتاز اکتشافات فضایی در سالهای آینده نشان داده شود .
کارگردان این فیلم دیمین شزل است.
فیلم «مریخی» داستان مارک واتنی را روایت میکند که از سوی ناسا به همراه سایر فضانوردان به مریخ اعزام میشوند. در اثر طوفانی شدید مارک از دوستانش جدا شده و آنها گمان میکنند که او مرده است. آنها با توجه به شرایط جوّی مریخ مجبور به ترک مریخ میشوند و به سمت زمین حرکت میکنند و مرگ مارک را به ناسا اعلام میکنند.
اما مارک جان سالم به در برده است. او با وسایل ناچیز، نبوغ، ذکاوت و برنامهریزی دقیق به زندگی در مریخ ادامه میدهد. در همین حین یکی از کارکنان ناسا با مشاهده عکسهای ماهوارهای به زندهماندن مارک پی میبرد و با او ارتباط برقرار میکند. ناسا برای نجات مارک یک فضاپیمای حاوی مواد غذایی به سمت مریخ ارسال میکند ولی متاسفانه این فضاپیما در طی مسیر منفجر میشود و امیدها برای زندهماندن مارک از بین میرود.
چین تجهیزات لازم برای ارسال یک فضاپیمای دیگر را در اختیار دارد و برای نجات جان مارک به ناسا اعلام همکاری میدهد. ناسا و چین برنامه ارسال یک فضاپیمای چینی را به سمت مریخ ترتیب میدهند.
در همین حین، ریچ پورنل یکی از کارکنان بخش دینامیک فضایی، روشی را پیشنهاد میدهد که از آن طریق میتواند با استفاده از بازگشت فضاپیمای حامل ۵ فضانورد، مارک را از مریخ به زمین بازگرداند. او این پیشنهاد را به ناسا میدهد ولی مدیر ناسا نمیپذیرد. ریچ این برنامه را برای یکی از فضانوردان ارسال میکند و آنها با پذیرش ریسک بازگشت به مریخ و افزایش ۵۰۰روزه سفر فضاییشان، به سمت مریخ بازمیگردند.
مارک طبق برنامهی ازپیشتعیینشده، خود را از مریخ به سمت فضاپیما پرتاب میکند و در یک عملیات سخت با کمک فرمانده تیم، وارد فضاپیما میشود و ۶ فضانورد باهم به زمین بازمیگردند.
کارگردان این فیلم ریدلی اسکات است.
یک مهندس پزشکی ناسا به نام رایان استون (ساندرا بولاک) در اولین سفر خود به خارج از کره زمین، به همراه فضانورد باتجربه مت کوالسکی (جورج کلونی) به یکی از ماموریتهای شاتل اعزام میشوند. ماموریت آنها تعمیر تلسکوپ هابل است، اما درست در زمانی که آنها در حال انجام ماموریت هستند، یک تکه از سفینه فضایی متعلق به روسیه به شاتل آنها برخورد کرده و شاتل آنها را نابود می کند و آن دو در فضای بدون جاذبه سرگردان میشوند و باید به کمک یکدیگر راهی برای زندهماندن پیدا کنند و در پایان، فقط یکی از آنها نجات پیدا کرده و به زمین میرسد. این فیلم اثر لجظات دلهرهآور و ترسناک زیادی دارد.
کارگردان این فیلم آلفونسو کوارون است و ساندرا بولاک و جرج کلونی دو بازیگر اصلی این فیلم هستند.
این فیلم داستان واقعی «هومر هیکام» پسر یک معدنچی است که تحت تاثیر پرتاب اولین ماهواره به فضا یعنی اسپوتنیک توسط روسها تصمیم میگیرد برخلاف خواسته پدرش طریقه ساخت موشک را یاد بگیرد. در حالی که بسیاری از دوستان و همسایهها با ترس و بیاعتمادی به این ماجرا نگاه میکنند، هومر به شدت مجذوب آن شده و از آن پس شروع میکند به بررسی و مطالعه هر متنی که درباره جت و موشک باشد. و بعد در حالی که بسیاری از دوستان هومر از عشق و علاقه جدیدش، بهتزده شدهاند، تعداد دیگری از دوستان جدیدش در این شور و علاقه شریک هستند و با تشویق معلمشان (درن)، شروع به طراحی و ساختن موشکهای دستساز خودشان میکنند.
کارگردان این فیلم جو جانسون و بازیگران آن جیک جیلنهال، کریس کوپر و لورا درن هستن
۵۷۲۴۷
فرید دهقانی، مدیرعامل شرکت معدنی و صنعتی چادرملو، در دیدار اخیر خود با سرپرست فرمانداری شهرستان اردکان، بر ضرورت ایجاد زیرساختهای لازم برای تحقق اهداف بلندمدت توسعهای در این شهرستان تأکید کرد.
، مجمع عمومی عادی به طور فوقالعاده بیمه ملت (سهامی عام) که صبح امروز به منظور انتخاب اعضای جدید هیئت مدیره حقوقی این شرکت تشکیل شده بود با توافق بین سهامداران به تنفس خورد.
وحید محمودی، مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری، از توافق این صندوق با بانک عامل برای پرداخت وام ضروری ۳۰ میلیون تومانی به بازنشستگان کشوری خبر داد.
بر اساس آمارهای ۹ ماهه نخست سال ۱۴۰۳، شرکت فولاد خوزستان با عرضه ۱٬۴۱۳٬۸۰۰ تن شمش فولادی و سهم ۱۷.۴ درصدی از کل عرضهها، جایگاه نخست را در میان عرضهکنندگان شمش فولادی در بورس کالا به خود اختصاص داده است
دیدگاه بسته شده است.