یادداشت دکتر نعمت‌الله فاضلی درباره ماهیت اعتراضات گسترده مردم

جنبش اعتراضیِ جاری چیست؟

جنبش اعتراضی جاری، برآیند تعارضات فرهنگی درون جامعه و حکومت است. حکومت قادر نیست تحولات فرهنگی جامعه را تحمل کند و پذیرا شود. سیاست و گفتمان فرهنگی رسمی، تقابلی آشکار با برخی از واقعیت‌های شکل گرفته در جامعه ایران دارد.

به گزارش ماجرانیوز دکتر نعمت الله فاضلی در یادداشتی که در کانال تلگرام خود منتشر کرده است، به بررسی ماهیت و چیستیِ جنبش اعتراضیِ جاری در کشور پرداخته‌ است:

 

اعتراضات حداقل تا امروز، «جنبشی فرهنگی» است اگرچه ماهیت سیاسی هم پیدا کرده است. همین سیاسی بودن است که آن را پر اهمیت‌تر می‌کند. برای محقق انسان‌شناس که سروکارش با فرهنگ است، پدیده‌های جمعی جلوه‌ها و جنبه‌هایی از فرهنگ‌اند. اینست که می‌کوشم از این زاویه اعتراضات را توضیح دهم و «ماهیت فرهنگی» آن را برجسته سازم. اهمیت این زاویه دید در این است که رسانه‌ها و مطبوعات معمولا بُعد سیاسی آن را توضیح می‌دهند و علاقه کم‌تری به فرهنگ دارند.

خلاصه سخنم این است که جنبش اعتراضی جاری، برآیند تعارضات فرهنگی درون جامعه و حکومت است. حکومت قادر نیست تحولات فرهنگی جامعه را تحمل کند و پذیرا شود. سیاست و گفتمان فرهنگی رسمی، تقابلی آشکار با برخی از واقعیت‌های شکل گرفته در جامعه ایران دارد. این تقابل روندی تدریجی دارد.

از همان ابتدای انقلاب اسلامی وجود داشت، اما در ابتدا وزن سیاسی و اجتماعی نیروی مدرن و نیروی سنتی تقریبا برابر بود. به تدریج این وزن به نفع نیروهای مدرن سنگین‌تر شد. هر قدر که این سنگینی بیشتر می‌شد، سیاست فرهنگی رسمی ناگزیر مسئله‌مند می‌گردید و تنش میان نیروهای سنتی و نوگرای درون جامعه زیادتر می‌شد. این تنش در هنجارهایی چون پوشش و مدیریت بدن و مصرف فرهنگی بیش از هر جای دیگر جلوه عینی و بیرونی داشت.

حکومت به جای سازگاری با موقعیت و تن دادن به تغییرات، به سوی مقابله با این تغییرات گرایش پیدا کرد. با وضع قوانین جدید و ایجاد و تقویت و توسعه نهادهای حامی ارزش‌های دینی و ایدئولوژیک، کوشش می‌کرد وزن نیروهای سنتی را نسبت به نوگراها سنگین‌تر کند. نتیجه این موقعیت تنش‌زا، تشدید مسئله و بروز خشونت‌ها در برخورد با افراد و مداخله آشکارتر با نوگراها و درگیر شدن حکومت در زندگی روزمره افراد شد. افراد نوگرا با سبک‌ها و سلیقه‌های متفاوت اما مغایر سیاست فرهنگی، هر روز احساس تنگنای حضور در حوزه عمومی می‌کردند و تجربه تلخ و تحمل‌ناپذیری از تعرض به حریم خصوصی‌شان داشتند. این مسئله برای زنان و جوانان حادتر بود.

جنبش اعتراضی کنونی اگرچه اکنون ابعاد سیاسی گسترده‌تری دارد و با ورود و مداخله کشورهای دیگر و رسانه‌های برون‌مرزی، عملا فراتر از مسائل فرهنگی پیش رفته، اما هسته اصلی درون جامعه آن همین تنش میان سنت و مدرنیته و تحولات فرهنگی است. برای فهم چیستی این جنبش نیاز داریم که این تحولات را دقیق‌تر بشناسیم.

از این‌رو اجازه دهید از اینجا بحث را آغاز کنم که تحولات و رخدادهای فرهنگی دهه‌های اخیر ایران، این اعتراضات را ممکن و اجتناب‌ناپذیر کرده است. این رخدادها و تحولات برای همه آشناست: زنانه شدن، رسانه‌ای شدن، جهانی شدن، مصرفی شدن، کالایی شدن، فردی شدن، تجاری شدن، زیبایی‌شناسانه شدن و شدن‌های دیگر. برخی از این‌‌ها ریشه تاریخی بیش از یک قرن‌ دارند، اما در سال‌های اخیر به اوج خود رسیده‌اند.

اکنون این شدن‌های تاریخی با هم تلاقی پیدا کرده‌اند و مثلاً رسانه‌ای شدن و زنانه شدن و مصرفی شدن و جهانی شدن و ارتباطی و شبکه‌ای شدن با هم ادغام و امر واحدی شده‌اند. در نتیجه، ساختار احساسات و عواطف افراد، باورها، عادات، هنجارها و شیوه زندگی اکثریت مردم تغییر کرده است. این تغییر، نظام سیاسی دینی را دچار چالش بزرگی کرده؛ زیرا با بسیاری از این شدن‌های تاریخی به لحاظ ایدئولوژیک ناسازگار است و تنش‌های سیاسی جدی در معنای آن‌ها وجود دارد.

این تنش‌های ایدئولوژیک بر زندگی روزمره و تجربه‌های زیسته افراد اثرگذار بوده و نومیدی‌ها، سرخوردگی‌ها، درگیری‌ها و بحران‌هایی در زندگی آنها ایجاد کرده است. در کنار این شدن‌ها، جامعه ایران در نتیجه بحران تحریم‌ها و کرونا و ناکارآمدی نظام حکمرانی، درگیر فقر فراگیر، بیماری‌ها، نابرابری‌ها، بحران‌های زیست‌محیطی، بیکاری و گرفتاری‌های دیگر نیز بود. تلاقی این بحران‌ها و مشکلات با تنش‌های سیاسی و ایدئولوژیک ناشی از «شدن‌های تاریخی»، جامعه را لاجرم به «آگاهی جدیدی» رسانده است.

افراد و گروه‌های اجتماعی مانند زنان و جوانان خواهان تغییر سیاست‌ها و گفتمان و زبان نظام سیاسی هستند که لااقل تنش‌های ایدئولوژیکی در زندگی افراد را از بین ببرد یا کاهش دهد. اما تغییری در گفتمان‌ها و سیاست‌های رسمی حاکم نیفتاد؛ نه در مدرسه و نظام آموزشی نه در دانشگاه، نه در رسانه‌ها و نه در زبان رهبران و مدیران جامعه. گفتمان رسمی عملا در برابر تغییر مقاومت کرد.

این مقاومت، زمینه را برای فعال‌تر شدن جنبش‌های اجتماعی جدید مانند جنبش زنان، جنبش سبک زندگی، جنبش نسلی، جنبش دموکراسی‌خواهی، جنبش عدالتخواهی، جنبش مهاجران، جنبش دانشجویی و جنبش زیست‌محیطی و طرح مطالبات جامعه در سال‌های اخیر به شکل‌های گوناگون فراهم کرد؛ مطالباتی که این بار در شعار «زن، زندگی، آزادی» بروز کرد. «زن، زندگی، آزادی» بیشتر مطالبه ای اجتماعی و فرهنگی است تا سیاسی.

در اعتراضات سال ۷۸ و سال ۸۸، مطالبات سیاسی بودند. اعتراضات سال‌های ۹۶،‌ ۹۸ و ۱۴۰۰ هم مطالبات اقتصادی بود گرچه آن‌ها هم سویه‌های سیاسی پیدا کرد. اما اعتراضات اخیر ماهیتاً «فرهنگی» است. فرهنگ را اگر شیوه زندگی و معنای مشترک بین مردم و شهروندان جامعه در نظر بگیریم، جامعه ایران در نتیجه همان شدن‌های تاریخی، تغییر فرهنگی بنیادی را تجربه کرده است. شیوه تازه‌ای از فهم و تفسیر فرهنگ در جامعه اتفاق افتاده است.

این به آن معنا نیست که این جنبش سویه‌های اجتماعی یا اقتصادی یا سیاسی ندارد، مفهوم فرهنگ مفهومی چتری است که سویه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را پوشش می‌دهد. فرهنگ کیفیت و روحی است که در کلیت جامعه وجود دارد. جامعه هر وقت در کلیت خود به سخن درآید از فرهنگ صحبت می‌کنیم. اینست که جنبش اعتراضی جاری جنبش فرهنگی است.

این را از جنبش اجتماعی جدا می‌کنم. مفهوم اجتماعی معمولا معانی عینی‌تر و مادی‌تری دارد. مثلاً تغییرات جمعیتی، تحولات طبقات اجتماعی، تکنولوژی‌ها، مباحث صنفی و شغلی یا مسائل اجتماعی چون اعتیاد، بزهکاری و خشونت‌ها، فقر و بیکاری را با مفهوم اجتماعی بیان می‌کنیم. اما اگر جامعه‌ای با وضعیتی مواجه شود که اعتراضات ماهیت جمعیت‌شناختی، ماهیت طبقاتی و ماهیت صنفی پیدا نکند و صدا و سخنی که از جامعه می‌شنویم معنای کلی باشد که جامعه آن را صورت‌بندی می‌کند، آنجا این فرهنگ است که مطرح می‌شود. از این دیدگاه، جنبش اعتراضی موجود جنبش فرهنگی است.

این فرهنگی بودن را نه‌تنها در شعار محوری این جنبش یعنی «زن، زندگی، آزادی» می‌ببینیم بلکه در واقعیت‌های موجود قابل مشاهده دیگر هم می‌ببینیم. این که کودکان و نوجوانان یعنی گروه‌های سنی ۱۰ تا ۱۸ ساله در این جنبش مشارکت دارند تا گروه‌های سنی دیگر مثل گروه بزرگسالان یا گروه سالخوردگان، نشان‌دهنده این است که افراد جامعه از همه گروه‌ها درگیر آن هستند. در این جنبش زنان مشارکت دارند و مردان مانع آن‌ها نیستند و حمایت و همراهی می‌کنند. تحصیل‌کرده‌ها و دانشجویان در این جنبش شرکت دارند اما درعین‌حال این جنبش ماهیت دانشجویی هم ندارد چون گروه‌های دیگر هم در کنار دانشجویان هستند و روزنامه‌نگاران، هنرمندان و ورزشکاران به‌طور پررنگی نقش بازی می‌کنند. دلیل این است که این جنبش ماهیت نمادین دارد و با فضای معنایی جامعه گره خورده است.

از این حیث جنبش اعتراضی موجود را فرهنگی می‌دانم که برآمده از تنش‌ها و دگردیسی‌های معنایی در جامعه است. این تنش‌ها و دگردیسی‌های معنایی، همان‌طور که اشاره کردم، برآیند و برساخت شده فرایندهای عمومی تحول در جامعه ایران است که پیشینه طولانی دارد؛ پیشینه‌ای که به لحاظ تبارشناختی به فرایند مدرن شدن ایران پیوند می‌خورد. اما این فرایندها چون ماهیت انباشتی و افزایشی داشتند وقتی که به لحظه اکنون می‌رسند لحظه‌ای است که ظرف جامعه چنان از تنش‌ها، تضادها و تعارضات ناشی از این شدن‌ها پر می‌شود که خودش را به‌صورت این جنبش اعتراضی آشکار می‌کند.

 

نعمت الله فاضلی – ۸ آبان ۱۴۰۱