خودم را بازیگر تئاتر نمی‌دانم!

پرچمی پس از پشت‌سرگذاشتن مشکلات ناخوشایندی که اواخر دهه ۸۰ گریبانگیرش شد، از چند سال پیش فعالیت خود را به‌عنوان بازیگر و این‌بار در حیطه تئاتر آغاز کرده است. به بهانه حضور او در نمایش «این آب…» و در نقش «پدر دروبنی»، با این بازیگر گپ‌وگفتی داشته‌ایم. شما پیش از بازی در «این آب آشامیدنی […]

پرچمی پس از پشت‌سرگذاشتن مشکلات ناخوشایندی که اواخر دهه ۸۰ گریبانگیرش شد، از چند سال پیش فعالیت خود را به‌عنوان بازیگر و این‌بار در حیطه تئاتر آغاز کرده است. به بهانه حضور او در نمایش «این آب…» و در نقش «پدر دروبنی»، با این بازیگر گپ‌وگفتی داشته‌ایم.

شما پیش از بازی در «این آب آشامیدنی نیست»، دو تجربه نمایشنامه‌خوانی داشتید. چگونه برای بازی در نقش «پدر دروبنی» به این نمایش دعوت شدید؟
بله، قبل از این کار، دو نمایشنامه‌خوانی داشتم به نام‌های «عاقبت عشاق سینه‌چاک» (سال۹۲) و «چه‌کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟» (۱۴۰۰) به کارگردانی خانم مهتا محدث که در آن با آقای حامد کمیلی و خانم‌ها میترا حجار و خاطره اسدی همبازی بودم. در واقع زمانی که از زندان بیرون آمدم، دوستان لطفی کردند که هم به من کمک مالی بشود و هم به عرصه هنر برگردم. آقای طاها محمدی از دوستان قدیمی و خوب من هستند و حدود ۱۵سال است یکدیگر را می‌شناسیم. یک نمایشنامه‌خوانی و یک نمایش با هم کار کرده بودیم و گاهی در محافل هنری یکدیگر را می‌دیدیم.
سال گذشته به تماشای نمایش ایشان (دروغ رستاخیز) رفتم که ۲ ماه بعد به من گفتند «می‌خواهم کار جدیدی شروع بکنم. بازی می‌کنی؟». گفتم بله. حتی قراردادی هم با ایشان نبستم، ولی تمرین‌ها خیلی طولانی شد. ابتدا یکی از بازیگران عوض شد و بعد مشکل سالن داشتند و در ادامه، حوادث دوماه گذشته پیش آمد و سالن‌های تئاتر تعطیل شد. خلاصه آنچه ما انتظار داشتیم که بشود، نشد؛ هم در اجرا و هم در جذب مخاطب. با وجود زحمتی که کشیده شد، نتیجه‌ای را که می‌خواستیم نگرفتیم.

شما در طول سال‌ها فعالیت بازیگری، بیشتر به‌عنوان بازیگر آثار اجتماعی و درام شناخته می‌شدید اما اکنون با یک نمایش کمدی به صحنه برگشته‌اید. آیا خودتان تمایلی به بازی در یک نمایش کمدی داشتید؟ مواجهه شما با این نمایشنامه چگونه بود؟
بله، حتماً دوست داشتم این فضای جدید را تجربه بکنم. طبیعتاً هر بازیگری دوست دارد نقش‌های متفاوتی را بازی بکند، به‌خصوص در تئاتر که تنوع و گستردگی نقش‌ها در آن بیشتر است. با اینکه من اصلاً علاقه‌ای به «وودی آلن» و این نمایشنامه‌اش ندارم، ولی حضورم در این نقش برایم جذاب بود که پذیرفتم کار بکنم.

در پروسه‌ تمرین‌ها به چه تعاملی رسیدید که نقش «پدر دروبنی» روی صحنه و با چنین شمایلی شکل بگیرد؟
خب اول باید بگویم من خودم را خیلی تئاتری نمی‌دانم! با اینکه در رشته تئاتر درس خوانده‌ام و مدرک فوق‌لیسانس تئاتر دارم اما از اول نه تئاتر را دوست داشتم و نه خیلی تجربه‌ای در تئاتر داشتم. بیشتر کارهای من در فضای تصویر بوده‌اند. حالا از بد یا خوب حادثه مجبور شدم که به‌کار تئاتر بپردازم. همین‌جا از بچه‌های تئاتری عذر می‌خواهم اگر آمده‌ام در عرصه‌ای کار می‌کنم که خیلی به آن علاقه‌ای ندارم. برای بازی در نقش «پدر دروبنی» آن شکل کلاسیک تحلیل شخصیت وجود نداشت. یک شناخت کلی از آن داشتیم و آقای محمدی هم یکسری توضیحاتی دادند و بعد نقش را سپردند به‌خودم که لهجه‌ای برای آن طراحی بکنم. این نقش کمدی نیست، ولی نتایجی از کارهایش، اتفاق‌های کمدی است؛ یعنی کمدی موقعیت مثل کل نمایش. مدل حرف‌زدن پدر دروبنی، پیشنهاد خودم بود که انگلیسی را دست‌وپاشکسته صحبت بکند اما نتیجه خیلی آن چیزی نشد که دل‌مان می‌خواست. من تمام دیالوگ‌ها را نوشته و به انگلیسی ترجمه کرده بودم و برنامه‌های زیادی داشتم برای اینکه حرف‌زدن او برجسته‌تر، مشخص‌تر و خنده‌دارتر باشد ولی از آنجا که تماشاگرمان کم بود و اجرا عقب افتاد، دیگر حوصله جدی‌تر فکرکردن روی نقش را نداشتم! و این کار متأسفانه خیلی سطحی برگزار شده است.

فارغ از اینکه نمایش «این آب…»، فضایی شاد و کمدی دارد، به‌نظرتان آیا می‌تواند پیام و مضمون نهفته در متن را به مخاطب منتقل بکند؟
خب قرار بوده چنین اتفاقی بیفتد اما به‌نظرم نه، الان این اتفاق در نمایش نمی‌افتد، چون ما اصلاً روح نمایش را درنیاورده‌ایم. با اینکه خیلی به وودی آلن و کارهایش علاقه نداشتم، ولی کاملاً برای خودم مشخص است که روح نمایش درست از کار درنیامده. اگر هم نمایش ما خنده‌هایی از تماشاگر می‌گیرد، به‌خاطر یکسری بداهه‌هایی است که بچه‌ها روی صحنه اجرا می‌کنند و هیچ ربطی به فضای نمایشنامه ندارد. من در مورد بداهه‌ها به آقای محمدی گفتم کاش بداهه‌ها را حذف یا کمتر کنیم اما ایشان مخالف بودند و می‌گفتند مثلاً «چهل سال پیش در آمریکا این‌شکلی شوخی نمی‌کردند، این حرف‌ها را نمی‌زدند، این شوخی‌ها اصلاً آمریکایی نیست یا به این شخصیت کمدی نمی‌خورد». بنابراین تماشاگر به چیزهایی می‌خندد که ربطی به نمایشنامه ندارد. حرف آقای محمدی درست است، ولی الان چیزهایی که تماشاگر به آن می‌خندد، بیشتر به نمایش روحوضی شباهت دارد تا یک نمایش کمدی.

۵۵۵۵