قاتل اهلی؛ مسکن مهر چگونه اقتصاد ایران را گروگان گرفت؟ / هفت ماه از توقف انتشار آمار مسکن گذشت

زهرا علی‌اکبری- آخرین آماری که درباره‌ی قیمت مسکن از سوی بانک مرکزی منتشر شد، قیمت و میزان معاملات در آذرماه سال ۱۴۰۱ را دربرداشت و پس از آن فرمان ایست صادر شد. آن روز، متوسط بهای هر متر مربع واحد مسکونی در تهران به ۴۸ میلیون تومان می‌رسید. قیمتی که امروز، بسیار دور از دسترس […]

زهرا علی‌اکبری- آخرین آماری که درباره‌ی قیمت مسکن از سوی بانک مرکزی منتشر شد، قیمت و میزان معاملات در آذرماه سال ۱۴۰۱ را دربرداشت و پس از آن فرمان ایست صادر شد. آن روز، متوسط بهای هر متر مربع واحد مسکونی در تهران به ۴۸ میلیون تومان می‌رسید. قیمتی که امروز، بسیار دور از دسترس و غیرواقعی می‌نماید.

آن‌چه در کوچه و خیابان در جریان است اما از دید کمتر کسی پنهان مانده. دولتی که وظیفه‌ی شفاف‌سازی وضعیت اقتصادی را داراست، در کوچک‌ترین و بزرگ‌ترین امور اقتصادی مداخله می‌کند، اما ابزار شفافیت را چون گنجی گران‌بها در پستوها پنهان می‌سازد. آمار را.

شعارهای بزرگ سیاستمداران چاله‌های بزرگی پیش پای ملت‌ها می‌کند. هر چه شعار بزرگتر، چاله عمیق‌تر. حکایت طرحی که به قاتل اهلی اقتصاد ایران بدل شد، نیز چیزی جز این نبود و نیست. مسکنی که با صفت مهر آمد اما نامهربانی‌اش با اقتصاد ایران حالا دیگر امری اثبات شده است .

وعده‌ی بزرگ

سال ۱۳۸۶ بود. قیمت هر متر واحد مسکونی در تهران برای اولین بار میلیونی شده بود اما صدای وعده‌های مردی که شعارش عدالت و مهرورزی بود، از همیشه بلندتر به گوش می‌رسید. وعده‌ی خانه‌دار کردن همه‌ی مردم را پشت تریبون‌ها می‌داد. این چنین بود که بزرگترین دخالت دولتی تاریخ در خصوصی‌ترین حوزه‌ی اقتصاد، یعنی حوزه‌ی ساخت‌و سازمسکن، اتفاق افتاد و دولت طرحی را کلید زد که به مسکن مهر موسوم شد.

انگار دولت دیگر تنها به در اختیار گرفتن تولید سیمان و فولاد و آلومینیوم و … راضی نبود و می‌خواست وارد عرصه‌ی ساخت مسکن نیز بشود. محمد خوش‌چهره، نماینده اسبق مجلس که در انتخابات سال ۱۳۸۴ به حمایت از احمدی‌نژاد وارد میدان شد، روایت جالبی از افکار و ایده‌های احمدی‌نژاد دارد. وی در گفتگویی با نگارنده توضیح داد که شعارهای احمدی‌نژاد در باب عدالت برایش جذاب بوده اما وقتی پس از انتخابات از احمدی‌نژاد پرسیده چه‌طور می‌خواهید شغل ایجاد کنید و خانه بسازید؟ پاسخ شنیده است: «پول می‌دهیم تا هم شغل ایجاد شود هم خانه ساخته شود.» این گونه بود که دلارهای سبز نفتی ثروتمندترین دولت تاریخ ایران را جادو کردند. دولتی که بیش از هفتصد میلیارد دلار نفت فروخت اما تاریخی‌ترین فرصت ایران برای توسعه را با پول‌پاشی لحظه‌ای تاخت زد و تورم و عقب‌ماندگی را برای کشور پیش‌خرید کرد.

گزارش‌های آماری ارائه شده از سوی بانک مرکزی نشان می‌دهد در روزهایی که احمدی‌نژاد مدعی بود جمعی اندک در استخر فرمان افزایش قیمت مسکن را صادر کرده‌اند، نرخ مالکیت در محدوده ۶۶ درصد بود.

این چنین بود که ساخت ۲ میلیون و ۲۰۴ هزار و ۱۳۰ واحد در قالب مسکن مهر در دولت نهم کلید خورد و هنوز در جای‌جای کشور تکمیل این واحدها ادامه دارد.

علیرضا جعفری، معاون وزیر راه و شهرسازی، در آبان ماه سال گذشته تعداد واحدهای در حال ساخت مسکن مهر را دویست هزار واحد اعلام و تاکید کرد: مهم ترین مشکل در تکمیل این‌ها، افزایش هزینه ساخت است. این چنین شد طرحی که قرار بود در طول فعالیت دولت نهم و دهم، به ثمر برسد، هنوز از پس گذشت شانزده سال به گروگان‌گیری اقتصاد ایران پایان نداده است.

میراث احمدی‌نژاد در بیابان‌های اطراف تهران و سایر شهرهای بزرگ هنوز قابل مشاهده است. ساختمان‌هایی که از کوه‌ها و تپه‌ها بالا رفته‌اند و در بیابان‌ها روییده‌اند.

قاتل اهلی؛ مسکن مهر چگونه اقتصاد ایران را گروگان گرفت؟

وعده‌ی بزرگ‌تر

دولت سیزدهم در حالی کار خود را در پاستور آغاز کرد که بسیاری وعده‌ی ساخت سالانه یک میلیون مسکن را از زبان رییس آن شنیده بودند. ابراهیم رییسی، تنها قول ساخت یک میلیون واحد مسکونی در هر سال را نداد. او تاکید داشت که می‌تواند در چهار سال دو میلیون شغل ایجاد کند، تورم را پایین بیاورد و بدون گره زدن سفره‌ی مردم به تحریم‌ها اقتصاد را اداره کند. حالا اما با گذشت دو سال از فعالیت دولت سیزدهم، هنوز وعده‌هایش در حوزه‌ی مسکن، حداقل عملی نشده و شاید بتوان این را شانس بزرگ اقتصاد ایران دانست.

امیدهایی که ناامید شد

درست در روزهایی که مطبوعات ایران پر بود از وعده‌های محمود احمدی‌نژاد برای راه‌اندازی مسکن مهر و خانه‌دار کردن مردم ایران، سن انتظار برای خانه‌دار شدن چیزی در محدوده‌ی ۱۷ سال بود.

همزمان با کلید خوردن این پروژه، در شرایطی که دولت وقت وعده می‌داد هر متر مسکن مهر با قیمت در حدود سیصد هزار تومان ساخته شود، امید برای خانه‌دار شدن قد کشید به طوری که طبق آمارهای اعلامی در سال ۱۳۹۴ این دوره زمانی به ۳۱ سال رسیده بود. حالا مجتبی یوسفی، عضو هیات رییسه مجلس می‌گوید: «اگر یک حقوق‌بگیر تمام درآمد خود را پس‌انداز کند می‌تواند پس از ۴۰ سال خانه‌دار شود، اما با توجه به اینکه خانواده‌ها یک سوم درآمد خود را می‌توانند برای خرید مسکن پس‌انداز کنند، مدت زمان انتظار خرید خانه برای آنها به بیش از ۹۰ سال رسیده است.»

برای درک بهتر آن‌چه در این شانزده سال بر مسکن گذشته است، کافی است نگاهی به مبلغ تسهیلات مسکن کنید. سال ۱۳۸۶، مبلغ وام مسکن ۱۸ میلیون تومان بود و امروز این رقم برای زوجین، با احتساب تسهیلات جعاله به ۹۶۰ میلیون تومان رسیده است. هزینه ساخت مسکن از حدود سیصد تا ششصد هزار تومان تا ۱۵ میلیون تومان قد کشیده است و این‌ها نشان می‌دهد تورم تا چه میزان در این اقتصاد خودنمایی کرده است.

مسکن مهر چگونه اقتصاد ایران را گروگان گرفت؟

شاید باور نکنید اما به اندازه‌ی کل پولی که در تاریخ ایران چاپ شده بود، خرج مسکن مهر کردند. این را علی طیب‌نیا وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت یازدهم گفته است.

او که یکی از منتقدان جدی سیاست‌های احمدی‌نژاد در بخش توزیع یارانه و همچنین مسکن مهر است، تاکید کرده بود: «تقریبا به اندازه‌ی تمام پولی که در طول تاریخ کشور چاپ شده برای مسکن مهر چاپ شد که طبیعتا آثار منفی این امر در اقتصاد و تشدید تورم مشهود است به‌طوری‌که چنین امری بی‌ثباتی در بازار مختلف و از جمله ارز را به وجود آورد.»

نکته‌ی دیگری که زمینه را برای انتقاد برخی از سیاستگذاران و کارشناسان مهیا کرد شیوه‎ی مکان‌یابی مسکن مهر بود. مسکن مهر در خارج از شهرها احداث شد، جایی که نه خیابان بود، نه بیمارستان و نه مدرسه. نبود امکانات شهری یکی از مهمترین محورهای انتقاد عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در دولت روحانی بود. وی معتقد بود دولت پول مردم را گرفته تا به آن‌ها خانه قابل سکونت تحویل دهد حال آن‌که خانه‌ها در کوه و بیابان ساخته شده و ایجاد تاسیسات شهری، بهای این خانه‌ها را حتی از شهری چون تهران گران‌تر می‌کند.

چقدر هزینه صرف شکست شد؟

بنا بر اعلام آخوندی مسکن مهر چیزی در حدود صد هزار میلیارد تومان برای ملت ایران هزینه داشت. صد هزار میلیارد تومانی که می‌شد صرف بازسازی بافت‌های فرسوده شود و در توانمندسازی ساکنان مناطق فرسوده نقشی اساسی ایفا کند.

کمال اطهاری، کارشناس و پژوهشگر حوزه مسکن نیز در گفتگو با نگارنده تاکید دارد چیزی در حدود ۴ درصد تولید ناخالص داخلی ایران صرف اجرای پروژه‌ی شکست‌خورده‌ای به نام مسکن مهر شد. آن‌چه بیش از پیش اقتصاد ایران را تهدید می‌کند اما نه به چاه ریختن صد هزار میلیارد تومان و چهار درصد تولید ناخالص داخلی، که درس نگرفتن از این تجربه‌ی شکست خورده است. طبق آخرین آمارها تا ششم خردادماه سال جاری، ۶ میلیون نفر متقاضی واحدهای مسکونی نهضت ملی مسکن شده‌اند. اگر ساخت دو میلیون و سیصد هزار واحد مسکونی برای ایرانیان صد هزار میلیارد تومان فاکتور شده است، می‌توان انتظار داشت هزینه ساخت این میزان مسکن در قالب نهضت ملی مسکن سه برابر رقم پیشین باشد.

پرونده باز است

قصه‌ی مسکن مهر تمام نشده. سیاستگذاران بار دیگر دست در سوراخی برده‌اند که ماری با نیش آتشین در آن حضور دارد. در حالی که بزرگترین شانس ملت تا این‌جا عدم تحقق اهداف مسکنی دولت سیزدهم است، این دولت بنا دارد، برای ایفای نقش در حوزه‌ی ساخت و ساز آماده شود. این بار البته از فراخی درآمدهای نفت خبری نیست. کشور با بحران کاهش درآمدهای ارزی روبروست و تحریم‌های نفتی سبب شده است اقتصاد در شرایطی اداره شود که هر تقاضایی در این بازار نیاز به مدیریت دارد، از ارز تا قرص نان. تعجب‌آور نیست که پای سامانه‌های عریض و طویل حالا از ارز و سکه و … گذشته و به نان سفره نیز رسیده است تا خاندوزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی اعلام کند امروز می‌دانیم چه کسی از کدام نانوایی چند قرص نان می‌خرد.

خیانت به کلمات

آن‌چه در حوزه‌ی مسکن مهر رخ داد تنها خیانت به بخشی از اقتصاد نبود.عدم تحقق وعده‌ها تنها چالش بزرگ این جامعه نیست. انبوه پروژه‌های نیمه‌تمام در گوشه و کنار این مملکت مردم را عادت داده است به درک این نکته که اعتماد نکنند. اگر این چنین نبود از مجموع شش برنامه‌ی توسعه در کشور تنها ۳۷ درصد اهداف محقق نمی‌شد. مشکل این‌جاست که در قالب طرحی چون مسکن مهر کلمات خمیده شدند. مفهوم خود را از دست دادند و در ساختاری جدید، حیاتی بی‌محتوا را ادامه دادند. خیانتی که وعده‌های بزرگ به سرنوشت این مملکت می‌کند، هیچ دشمنی در سرگذشتش نکرده است. طراحان وعده‌ی بزرگ، تنها به صورت اعتماد ما پنجه نکشیدند. آن‌ها به ساحت کلمات تجاوز کردند. خانه و محل سکنی را به خوابگاه تقلیل دادند. با طراحی ساختمان‌هایی بدرنگ و بی‌قواره در جایی که از کمترین امکانات شهری بی‌بهره است، به جنگ مفهوم زندگی رفتند. آنها متهم هستند به کشتن کلمات و خالی کردن‌شان از محتوا. متهمند به متهم کردن کلمات به بی‌اعتباری.

۲۲۳۲۲۳