پورحسین: تصویر انسان آسیب‌دیده در سینمای ما تقریبا غیرواقعی است/ باید مباحث روانشناختی در دفاتر سینمایی راه بیفتد

ماهرخ عباسپور: قسمت از برنامه «نقد سینما» شب گذشته ۵ خردادماه روی آنتن شبکه چهار سیما رفت. ابتدا امیررضا مافی میزبان برنامه بیان کرد: سال ۱۴۰۲ به سرعت در حال گذر است اما ما همچنان یکسری اتفاقات در حوزه سینما داریم که هنوز کسی برای آن فکری نمی‌کند. به عنوان مثال قرار بود دبیر جشنواره […]

ماهرخ عباسپور: قسمت از برنامه «نقد سینما» شب گذشته ۵ خردادماه روی آنتن شبکه چهار سیما رفت.

ابتدا امیررضا مافی میزبان برنامه بیان کرد: سال ۱۴۰۲ به سرعت در حال گذر است اما ما همچنان یکسری اتفاقات در حوزه سینما داریم که هنوز کسی برای آن فکری نمی‌کند. به عنوان مثال قرار بود دبیر جشنواره فیلم فجر ۱۰ تا ۲۰‌ روز پیش معرفی شود، اما این اتفاق هنوز رخ نداده است. ما در حال از دست دادن زمان هستیم و باید سریع‌تر تصمیمات باثبات بگیریم چراکه سینما یکی از مهمترین مولفه‌های فرهنگ و کلید پیشرفت ما است و برای اینکه به ساحت فرهنگ کمک کند باید تصمیماتی که برای آن گرفته می‌شود، حساب شده باشد.

اولین بخش این برنامه به میز سینمای ایران اختصاص داشت که محمد صابری و مصطفی ساجدی به نقدوبررسی فیلم سینمایی «جنگ جهانی سوم» پرداختند.

ابتدا مصطفی ساجدی درباره «جنگ جهانی سوم» گفت: دو شخصیت اصلی اثر یعنی «شکیب» و «لادن» به تعبیری نماینده جامعه بی‌صدای ایران هستند. «لادن» شخصیتی لال و به عنوان «شکیب» قصه ما خیلی نمی‌تواند از خود دفاع کند و در بزنگاه‌ها حق خود را بگیرد. ما در سال‌های اخیر شاهد فیلم سازی درباره طبقه بی‌صدا و فرودستی بودیم که صدایش به جایی نمی‌رسد. در حقیقت کارگردانان سعی کرده‌اند شورش طبقه فرودست علیه فرادست را به نمایش بگذارند اما آثار یک کج‌فهمی دارند که موجب شده است این اتفاق به نفع فرودستان نباشد.

وی ادامه داد: اتفاقی که ما در این فیلم شاهد هستیم، مساله‌سازی طبقه فرودست است. تمام اتفاقات و نظم داستان زمانی برهم می‌خورد که طبقه فرودست جایگاهی پیدا می‌کند.

این منتقد با اشاره به اینکه «جنگ جهانی سوم» باز هم نشان داد که هومن سیدی در به نمایش گذاشتن دنیای خود دچار اغتشاش گفتمانی است، مطرح کرد: البته این نکته ویژه این فیلمساز نیست، بسیاری از فیلم‌های اجتماعی در سال‌های اخیر به دنبال حمایت از طبقه فرودست و قشر ضعیف بودند اما عدم شناخت مکاتب فکری باعث شده است اثری که روی پرده می‌بینیم، مشوش و به هم ریخته باشد. فیلمساز ایرانی و یا به تعبیری سینمای ایران باید پیوند بین جامعه‌شناسی و روانشناسی را با سینما را دنبال کند.

ساجدی در پایان صحبت‌های خود خاطرنشان کرد:

در ادامه محمد صابری روزنامه‌نگار سینمایی نیز اظهار کرد: هومن سیدی در عرصه کارگردانی تصویری متفاوت برای ما خلق کرده است و کارهای ایشان همیشه برای من کنجکاوبرانگیز بوده است. ایشان در فرم آزمون و خطا دارد اما من معتقدم هنوز به جهان فکری نرسیده است که به آن سینمای هومن سیدی بگوییم البته تکاپوی ایشان قابل تحسین است. حال باید بگویم که «جنگ جهانی سوم» در قصه‌گویی موفق و نشانه‌گذاری‌های آن کاملا درست است اما فیلمساز ترجیح داده به جای قصه‌گویی به نمادپردازی روی آورد و این مساله، یکی از آسیب‌های جدی سینمای غیرکمدی و اجتماعی است.

وی تصریح کرد: اینکه فیلمساز بخواهد آگاهانه منظوری را در لابه‌لایه قصه بگنجاند و یا گفتمانی را نمایندگی کند، خطرناک است. به یاد دارم بهروز افخمی زمانی که کارنامه خود را مرور می‌کرد، می‌گفت من سینمای منظوردار را متوجه نمی‌شوم. در حقیقت فیلمساز وقتی می‌خواهد قصه‌ای را تعریف کند نباید به دنبال این باشد که از چه مکاتب فکری استفاده کند یا گفتمانی را نمایندگی کند.

این روزنامه‌نگار سینمایی افزود: هومن سیدی همه چیز را در دنیای خود، به صورت سینما و نمایش می‌بیند. اتفاقی که در دنیای ایشان رخ می‌دهد، فُرمی و مبتنی بر تکنیک سینماست. می‌توان امیدوار بود که در ادامه هومن سیدی روی مباحث اندیشه‌ای و فکری ورود داشته باشد.

صابری در پایان صحبت‌های خود خاطرنشان کرد: «جنگ جهانی سوم» در زمان خود بهترین گزینه برای معرفی اسکار بود. ناگفته نماند که محسن تنابنده بازی درخشانی در اثر داشته است. متاسفانه در چرخه بیمار پخش بسیار آسیب دید؛ اتفاقی که برای اکثر آثار در حال رخ دادن است.

امیررضا مافی در ادامه این بحث بیان کرد: کارگردان باید جهان‌بینی منسجم داشته باشد اگر بخواهد حرفی را بزند که حرفش منظوردار باشد. یکی از نقدهای وارد به هومن سیدی این است که نگاه توریستی به طبقه فرودست دارد.

در بخش بعدی برنامه، پس از پخش گزارش فروش فیلم‌ها، امیررضا مافی میزبان برنامه بیان کرد: امروز می‌توان گفت که پخش نامتوازن گریبان بسیاری از فیلم‌ها را گرفته است و اگر آثار در یک چینش صحیح و متناسب اکران نشوند، عقب می‌افتند و امکان فروش را از دست می‌دهند. وقتی فروش فیلم‌های جدی افت پیدا کند، کم کم سرمایه‌گذاران انگیزه خود را برای ساخت فیلم از دست می‌دهند و یا تصمیم می‌گیرند به سمت ساخت فیلم کمدی بروند. آن زمان ساخت فیلم‌های جدی و ارزشمند با چالش مواجه می‌شود. البته نمی‌توان تغییر ذائقه و عادت مخاطب را در این مسیر نادیده گرفت اما کنار هم قرار دادن فیلم‌های سینمایی برای اکران نیازمند فکر حساب شده است.

پس از آن فیلم سینمایی «نهنگ» سوژه این هفته میز نقد سینمای جهان با حضور محمدرضا مقدسیان و آرش خوشخو بود.

ابتدا محمدرضا مقدسیان منتقد درباره «نهنگ» مطرح کرد: این اثر برای من یکی از بهترین فیلم‌های سال سینماست. اینکه درباره چه چیزی صحبت می‌کند، برایم در اولویت نیست و مساله‌ام نیست. فرآیند روایت داستان، پرداخت شخصیت، تعریف و بسط موقعیت و نتیجه‌گیری فیلم را برایم جذاب می‌کند.

وی ادامه داد: فیلم چند وجه مهم دارد و همه مواردی که امتزاج بین فُرم و محتوا را رقم می‌زند، در این اثر رقم خورده است. ما شخصیتی داریم که به شکل نمادین در میان حجم بزرگی از چربی محصور شده است. رسوبات و تراکم نگفتن‌ها، احساس نکردن‌ها، مسئولیت قبول نکردن‌ها و… که باعث می‌شود بار زیادی به دوش بکشد، از جایی به بعد روان، توان تحلیل ندارد و باعث می‌شود ارتباط بین روان و بدن از بین برود. در حقیقت روان نادیده می‌گیرد و بدن درد دارد.

این منتقد یادآور شد: وقتی ما شخصیتی را معرفی می‌کنیم که حاضر نیست با خودش روبه‌رو شود یعنی می‌ترسد که دیده شود، درنهایت به واسطه عشقی که به دخترش دارد، به جایی می‌رسد که جرئت می‌کند خودش را ببیند و ارتباط بین روح و بدن را برقرار کند.

مقدسیان در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: ترس از مواجه شدن با واقعیت، احساس گناه و ناکافی بودن چیزی است که در قالب تراکم وزن اتفاق افتاده است و ما در اثر آن را می‌بینیم. با تمام کم و کاستی‌های اثر، جایزه اسکار حق بازیگر اصلی این پروژه بوده است.

در ادامه، آرش خوشخو منتقد نیز درباره این اثر مطرح کرد: «نهنگ» و «پدر» دو فیلم سینمایی شبیه یکدیگر هستند در حقیقت از یک ضایعه فیزیکی صحبت می‌کنند. کارگردانی «نهنگ» بهترست اما «پدر» فیلم‌ بهتری است چون ما بسیار کُنش سینمایی داریم و پراکندگی ذهن و روح را می‌بینیم. اما در فیلم «نهنگ» کُنش سینمایی در اثر شکل نمی‌گیرد. به نظر من بهترین بازیگر فیلم پرنده‌ای است که نمی‌بینیم و تنها آنجا کُنش سینمایی داریم.

وی در پایان صحبت‌های خود خاطرنشان کرد: این فیلم که من آن را اثری ضعیفی در کارنامه کارگردان می‌دانم، قصد دارد حرف‌های بسیار بزرگی درباره خانواده و مذهب بزند که من با اینگونه آثار میانه خوبی ندارم. از سوی دیگر «نهنگ» روایت منسجمی ندارد و شخصیت‌ها برایم به اصطلاح گُنگ هستند.

در میز گفتگوی ویژه «نقد سینما»، امیررضا مافی میزبان رضا پورحسین استاد دانشگاه، با موضوع «تصویر انسان آسیب‌دیده در سینما» بود.

رضا پورحسین ابتدا در پاسخ به این پرسش که تصویر انسان آسیب‌دیده امروز در سینما چه قدر درست است، بیان کرد: ابتدا باید بگویم تصویر، بزرگنمایی شده و تقریبا غیرواقعی است. در حقیقت آن چیزی که امروز در آدم‌ها دیده می‌شود با فاصله از آن چیزی است که در آثار می‌بینیم و فاصله زیادی با واقعیت‌ها داریم. سینمای جهان در بازنمایی واقعی اوضاعش از ما بهتر است.

وی ادامه داد: سینما اقتضایش این است که کمی بزرگنمایی کند. البته اگر به عمق این مساله به صورت کمی و کیفی ورود کنیم، نشان از این دارد که برخی موارد طراحی شده است. سینمای امروز می‌گوید آنچه من اسمش را آسیب می‌گذارم، مخاطب هم باید آن را آسیب درک کند. در حقیقت فشار آگاهی‌دهنده و روانی عین دیکتاتوری سینماست. بسیاری از فیلم‌های دهه اخیر سینمای ایران فرد آسیب دیده را به گونه‌ای نشان داده است که مسئول و پاسخگوی خودش نیست. واژه قربانی برای انسان رشدیافته در روانشناسی بالینی پذیرفته نیست.

پورحسین تصریح کرد: گاهی یک قربانی تلاش می‌کند از وضعیت به وجود آمده خارج شود؛ چیزی که ما در سینمای ایران کم‌ و در سینمای جهان بسیار می‌بینیم. به بسیاری از آسیب‌ها در سینمای ما پرداخته نمی‌شود و این خوب نیست. در این زمینه فیلمسازان باید مشورت بگیرند و نگاهشان را به انسان تغییر دهند.

وی ادامه داد: وقتی پردازش اطلاعات در انسان به حرکت درمی‌آید، برون دادش غیرقابل پیش‌بینی می‌شود. در این میان انسان به عنوان واسط قرار می‌گیرد، هر آسیبی را می‌تواند تحلیل کند و به رفتار خوب تغییر دهد. متاسفانه در سینمای ما عموما انسان منفعل و قربانی نشان داده می‌شود.

این استاد دانشگاه در پایان خاطرنشان کرد: سینما قرارست تغییراتی در ذهن، رفتار و نگرش ایجاد کند. ما باید رگه‌ای را به مخاطب نشان دهیم تا خودش را تغییر دهد. بنابراین من معتقدم باید مباحث روانشناختی در دفاتر سینمایی راه بیفتد اما تنها کسانی که به آنجا رفت‌وآمد نمی‌کنند، روان‌شناسان هستند.

۵۷۲۴۵