پشت پردۀ ما چیزهای دیگری می گذرد. چیزهایی که فقط خودمان می دانیم و بس. چنان استیم که بار سنگینی ستی سخت سنگینی میکندگاه آنچه در ما می گذرد بر سر ما آوار می شود و زیر سنگینی اش فر می رویم و در می مانیم. لب می بندیم و هیچ نمی گوئیم. در خودمان […]
پشت پردۀ ما چیزهای دیگری می گذرد. چیزهایی که فقط خودمان می دانیم و بس. چنان استیم که بار سنگینی ستی سخت سنگینی میکندگاه آنچه در ما می گذرد بر سر ما آوار می شود و زیر سنگینی اش فر می رویم و در می مانیم. لب می بندیم و هیچ نمی گوئیم. در خودمان محاصره می شویم. کسی را، هیچ کس را به درون خود راه نمی دهیم. خودمان می مانیم و خودمان و باری که آوار شده است. کی چنین آواری می ریزد و زیر آن می مانیم؟ معلوم نیست. برای خیلی ها هیچ وقت. برای اندکی شاید وقتی نامعین و ناگهان. وقتی که خودش هم نمی توانست گمان برد که ممکن است سر برسد و او را زیر خود دفن کند. جوری که نفس کشیدن هم برایش به ناممکنی دشوارتر از هرچیز بدل شود. آنقدر که هر نفسی که از او بر می آید چنان باشد که مخل حیات باشد و مزخرف ذات. و به آنجا برسد که ماندن، بیهوده ترین کار است و رفتن مایۀ خلاصی. جسارت مبارزه از دست می رود. شجاعت زندگی مضمحل می شود. زندگی فی نفسه یک مبارزه است و جسارت و شجاعت می طلبد. زندگی بی رنج از ناممکنات است. زندگی بی رنج اصلاً زندگی نیست. رنج است که معنابخش زندگی است.سر خم کردن برابر رنجهاست که هر معنایی را بی معنا می کند و هر بودنی را بی ثمر. پس می گوید بروم بهتر است. چمدانم را ببندم، خودم را در آن بگذارم و از دنیای خاک سفری بی برگشت را پی گیرم به جهانی که جهان دیگر است. بر کیومرث پور احمد چه گذشته نمی دانم. اما هرچه بوده چنان بر او دشوار و سنگین بود که خودخواسته چمدانش را گرفت و خودش را در آن گذاشت و سفر بی بازگشت را پی گرفت. مردی که با وامی از هوشنگ مرادی کرمانی خالق شخصیت مجید در فیلم و بر صفحۀ تلویزیون شد. یک مجید با دنیایی امید و آرزو، تلاش، مبارزه، باختن و بردن، افتادن و برخاستن، گریه ها و خنده ها و…. . پوراحمد اما در ایامی چند، بی آنکه خواسته باشد،، چیزی می شود خلاف آنچه نمایاند و تصویر کرد. خلاف آن مجید. مردی که خود را بی امید، بی تلاش، خسته، باخته، افتاده و سرشار از اندوه یافت. مردی که ماندن را گذاشت و رفتن را برداشت.ولی تصویری که از پوراحمد در من باقی است و آن را دوست دارم، تصویر مردی نیست که خود را در چمدان می گذارد؛ شمایل مجیدی است که ماندن را انتخاب کرده بود و کیومرث پروراند. پر از زندگی، سرشار از امید، آکنده از هوس های دور و دراز، مرد مبارزه برای زندگی. نامش را می گذارم مجید پوراحمد. مجیدی که خم نشد، هرچه سختی دید چشم و دل از زندگی برنداشت و ماند. راه رفت و از جاده زندگی بیرون نرفت.
* منتشر شده در کانال تلگرامی کامبیز نوروزی حقوق و جامعه
وایزر به عنوان عرضه کننده سیستم امنیتی هوشمند وسایل نقلیه در رویدادی که در هتل بینالمللی اسپیناس ، دوشنبه 28 آبانماه برگزار شد، از اولین گزارش جامع ادراک امنیت جامعه ایران در برابر سرقت وسایل نقلیه رونمایی کرد.
مدیر عامل کرمان موتور با اشاره به اختلال در تولید خودرو به دنبال قطعی مکرر برق، از برنامه جبرانی افزایش تولید در نیمه دوم سال خبر داد.
ایران خودرو در سال ۱۴۰۲، در مجموع حدود ۴۹۰ میلیون دلار واردات داشته که این رقم نسبت به سال ۱۴۰۱، حدود ۳۳ درصد افزایش یافته در حالی که تولیدات این شرکت در سال ۱۴۰۲ حدود ۲ درصد افت داشته است. این مورد برای سایپا هم صدق میکند؛ سایپا که در سال ۱۴۰۲ کمتر از یک درصد به تولیدات خود افزوده، با وارداتی به ارزش ۳۰۰ میلیون دلار، ۲۰ درصد ارز بیشتری نسبت به ۱۴۰۱ مصرف کرده است!
در سال ۱۴۰۲، حدود ۵.۴۵ میلیارد دلار ارز برای تولید ۱.۲۰ میلیون دستگاه خودروی سواری و وانت استفاده شده است؛ ارقامی که نشان میدهند هر خودروی تولیدی در ایران در این سال، به طور متوسط به حدود ۴،۹۰۰ دلار ارز نیاز داشته است.
دیدگاه بسته شده است.