گرامی‌مقدم: گارد حاکمیت بسته‌تر می‌شود/ترقی:دولت رئیسی برنامه مشخصی برای استفاده از دیدگاه های احزاب ندارد

مهرشاد ایمانی: یکی از مهم‌ترین ضرورت‌ها چه در حوزه سیاست و چه در حوزه جامعه، شنیدن صدای معترضان و منتقدان است؛ زیرا به گفته بسیاری از فعالان سیاسی و جامعه‌شناسان اکنون بیش از هر زمان با مطالباتی انباشته از سوی جامعه مواجهیم که اگر پاسخی مناسب و قانع‌کننده به آن ها داده نشود، نمی‌توان انتظار […]

مهرشاد ایمانی: یکی از مهم‌ترین ضرورت‌ها چه در حوزه سیاست و چه در حوزه جامعه، شنیدن صدای معترضان و منتقدان است؛ زیرا به گفته بسیاری از فعالان سیاسی و جامعه‌شناسان اکنون بیش از هر زمان با مطالباتی انباشته از سوی جامعه مواجهیم که اگر پاسخی مناسب و قانع‌کننده به آن ها داده نشود، نمی‌توان انتظار رضایت اجتماعی را داشت و شاید اعتراضات «جمع» شود اما بعید است «حل» شود. البته در روزهای اخیر از سوی مسئولان بیش از گذشته شنیده می‌شود که عزم اصلاح روندها و رویکردها را دارند؛ شاهدآنکه اخیرا ابراهیم رئیسی گفت گوش‌شنوا برای شنیدن صدای معترضان را داریم اما او در عین حال تبصره‌ای زد و گفت باید میان معترض و اغتشاشگر تفکیک قائل شویم. حالا و با جمع این اوصاف یک پرسش مهم به وجود می‌آید؛ آن‌که اگر اعتراضات پایان یابد برخورد حاکمیت با معترضان خاموش یعنی معترضانی که به خیابان نیامدند اما اعتراض دارند، معترضان حاضر در خیابان و نیروهای سیاسی منتقد اعم از منتقدان حاضر در جبهه اصلاح‌طلبی و اصولگرایی چگونه خواهد بود؟ تقابل یا همگرایی؟

ترقی:دولت رئیسی برنامه مشخصی برای استفاده از دیدگاه های احزاب ندارد / گرامی‌مقدم: گارد حاکمیت بسته‌تر می‌شود

اعتراضات مردم متوجه دولت است، نه حاکمیت

حمیدرضا ترقی، فعال اصولگرا در پاسخ به این پرسش که نوع مواجهه حاکمیت با نیروهای سیاسی در دوران پسااعترضات چگونه خواهد بود، به «ماجرانیوز» گفت: «اولا طرف مردم حاکمیت نیست و دولت است؛ به این معنی که مردم نسبت به بعضی از عملکردهای دولت اعتراض می‌کنند. دولت سیزدهم همیشه گوش شنوا برای شنیدن اعتراضات داشته است. اگر به آمار نگاه کنیم، درمی‌یابیم که در همین سال‌های اخیر بیش از ۳۵۰۰ تجمع مردمی در نقاط مختلف کشور برگزار شده است که هر کدام از سوی صنف و گروهی بوده است.

مسئولان هم رفته‌اند و حرف معترضان را شنیده‌اند و چه در رده نمایندگان و چه مسئولان دولتی، پیگیر مطالبات مردمی بوده‌اند اما در حوزه مسائل سیاسی به نظر می‌رسد که باید رابطه احزاب و دولت قوی‌تر باشد؛ به این معنی که یکی از راهکارهای انتقال خواسته‌های اقشار سیاسی به دولت از طریق احزاب است. بعضی دولت‌ها بوده‌اند که احزاب را فعال کرده‌اند، بعضی دولت‌ها هم بی‌تفاوت بوده‌اند و دولت‌هایی هم بوده‌اند که اصلا به احزاب میدان نداده‌اند. دولت آقای رئیسی تا امروز برنامه مشخصی درباره استفاده از نظرات احزاب

در سطح کلان و استانی نداشته است. باید یک مکانیزم روشنی طراحی شود که چگونه احزاب می‌توانند مطالبات عمومی را به گوش دولت برسانند. دولت هم باید از نظرات نمایندگان احزاب استفاده کند و صرف شنیدن کافی نیست و حتی به احزاب نتیجه‌ پیگیری‌ها را اطلاع دهد. طبیعی است که نیروهای مردمی نمی‌توانند به طور مستقیم به دولت دسترسی داشته باشند که باید در این زمینه هم فکری اساسی کرد که مثلا تشکل‌های فرهنگی و اجتماعی مسئولیت برقراری ارتباط مردم با دولت را فراهم کنند. دولت علاوه بر اینها باید جلسات متعدد با نخبگان در همه زمینه‌ها اعم از سیاست، اقتصاد و فرهنگ برگزار کند تا صدای آن ها را بشنود و پیگیر مطالبات آن‌ها باشد».

درصد اندکی از دهه هشتادی‌ها به خیابان می‌آیند

او درباره نوع مواجهه حاکمیت با دهه هشتادی‌ها به عنوان نسل نوظهور عالم سیاست، گفت: «دهه هشتادی‌ها می‌توانند از طریق انتخابات در سرنوشت کشور مؤثر باشند و به آرامی‌ از این طریق وارد سیاست شوند. حالا اینکه گفته می‌شود دهه هشتادی‌ها در اعتراضات اخیر شرکت داشتند، حرف دقیقی نیست زیرا این‌هایی که در خیابان می‌بینیم، درصد بسیار اندکی از دهه هشتادی‌ها هستند و اکثریت آن‌ها پای ارزش‌های نظام ایستاده‌اند اما به هر حال همین تعداد اندکی از این نسل که به خیابان می‌آیند هم باید موردتوجه قرار بگیرند و جامعه‌پذیری را برای آن‌ها به صورت عینی درآورد و روی آن‌ها کار فرهنگی کرد تا به راه اصلی برگردند. اگر روی آن‌ها کار فرهنگی نشود ممکن است نسبت به آینده نگاه دیگری داشته باشند».

در امر انتخابات به عقب برنمی‌گردیم

ترقی در پایان در پاسخ به این پرسش که نوع مواجهه با مقوله انتخابات و بررسی صلاحیت‌ها چگونه خواهد شد و آیا احیانا شاهد تأییدصلاحیت‌های بیشتر در آینده خواهیم بود یا خیر، گفت: «در فرایند انقلاب اسلامی، همان‌طور که در بیانیه گام دوم انقلاب، مقام معظم رهبری ترسیم فرمودند، ما باید به سمت جامعه‌سازی اسلامی و دولت‌سازی اسلامی برویم؛ بنابراین نمی‌شود به عقب برگشت و نمی‌توان به سمت لائیک‌شدن جامعه پیش برویم که اگر چنین شد دچار ارتجاع شده‌ایم. لازمه جامعه‌سازی اسلامی آن است که نیروهایی روی کار آیند که به آرمان‌های انقلاب اعتقاد داشته و جزو صالحان باشند، نه کسانی که به مبانی انقلاب و نظام باور ندارند».

ترقی:دولت رئیسی برنامه مشخصی برای استفاده از دیدگاه های احزاب ندارد / گرامی‌مقدم: گارد حاکمیت بسته‌تر می‌شود

احتمالا بعد از اعتراضات هم گارد حاکمیت همچنان بسته باشد

اسماعیل گرامی‌مقدم، تحلیلگر مسائل سیاسی و فعال اصلاح‌طلب درباره اینکه حاکمیت در صورت پایان‌یافتن اعتراضات نسبت به معترضان چه شیوه‌ای در پیش می‌گیرد، به «ماجرانیوز» گفت: «این‌که پیش‌بینی کنیم حاکمیت بعد از اعتراضات چه شیوه‌ای را انتخاب می‌کند، برمی‌گردد به شیوه‌ای که اکنون در پیش گرفته است. اکنون برخوردها خشن است و تصور می‌کنم اگر اعتراضات پایان یابد هم با منتقدان و معترضان با گارد بسته برخورد می‌شود. اساسا به این شیوه حکمرانی انتقادهای جدی وجود دارد و بسیار فاصله است میان حکمرانی کنونی با حکمرانی خوب. در درجه اول حاکمیت باید خود را در جایگاه حاکم ببیند و شأن خود را مانند نوجوان‌هایی که در خیابان هستند، در نظر نگیرد و برخوردهای هیجانی نداشته باشد و بداند که شأن حاکم، صبوری، بردباری و متانت است.

متأسفانه در دهه‌های اخیر هر بار اعتراضی رخ داده، پاسخش سخت بوده است. در سال۸۸ مردم نسبت به نتیجه انتخابات شبهاتی داشتند و اعتراض کردند. اعتراض مردم در سال۸۸ کاملا درون نظام بود یعنی آنها می‌گفتند در داخل همین نظام یک انتخابات آزادانه برگزار شود که دیدیم پاسخ به همین مطالبه با چه خشونتی بود و خود ما هم دستگیر شدیم و بسیاری دیگر هم هزینه‌های سنگینی دادند و البته خود نظام هم متحمل هزینه شد. در اعتراضات سال۹۶ هم ناامیدی وجود داشت و هم می‌شد مشاهده کرد که جنس اعتراضات مانند سال۸۸ نیست، اما جدایی مردم از جریان‌های سیاسی مرسوم را در سال۹۸ به وضوح مشاهده کردیم که آن هم با برخورد سنگینی مواجه شد. می‌شد پیش‌بینی کرد که اعتراضات در مقاطعی دیگر ادامه داشته باشد اما کرونا وقفه‌ای ایجاد کرد و حالا در سال ۱۴۰۱ این اعتراضات ابعاد گسترده‌تری به خود گرفته است؛ اکنون هم برخورد حاکمیت مانند گذشته است و متأسفانه نمی‌خواهد یک بار پای حرف مردم بنشیند که مشکلاتتان چیست و باز هم شاهد برخوردهای سنگین هستیم».

تمایلی به شنیدن صدای مردم در انتخابات وجود نداشت

این فعال سیاسی در پاسخ به این پرسش که مهم‌ترین اشکالی که کار را به اینجا رساند، چه بود، بیان کرد: «مهمترین اشکال از موضوع انتخابات آغاز شد. واقعیت این است که در هر انتخابات تمایلی برای شنیدن صدای مردم وجود نداشت. یک موضوعی به اسم نظارت استصوابی هم قرار داده شد که عملا نمایندگان مردم در انتخابات‌های مختلف اجازه ورود به انتخابات را نیافتند و هیچ وقت هم به طور مستقیم از مردم پرسیده نشد که آیا این شکل از نظارت را قبول دارید؟ به جز انتخابات مجلس اول همیشه شاهد محدودیت‌های بسیار در انتخابات بوده‌ایم و هرچه هم جلو آمدیم این محدودیت‌ها بیشتر شد. می‌شد درباره مسائل مهم از جمله نظارت استصوابی رفراندوم برگزار کرد و چنین اقدامی در قانون اساسی هم پیش‌بینی شده بود اما تصمیم‌سازان به رجوع به نظر مستقیم مردم تن ندادند. وقتی در کشوری مثل ایران که مردم همواره میل به مشارکت در انتخابات داشته‌اند، میزان مشارکت ۴۰درصد می‌شود و به تعبیر دیگر ۶۰درصد از مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند، یعنی ۶۰درصد از جامعه نه‌تنها به وضع موجود انتقاد دارند، بلکه امیدهای خود را هم از دست داده‌اند و این شرایط برای هر حاکمیتی خطرناک است؛ اما حاکمیت سعی کرد همه را کنار بگذارد؛ حتی اعتدالیونی مانند آقای لاریجانی. همه این شرایط مردم را عصبی کرد و نتیجه‌اش را هم امروز می‌بینیم».

تشدید فشار بر نیروهای سیاسی دیگر اثری ندارد

او در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر این‌که جایگاه نیروهای سیاسی مانند اصلاح‌طلبان و اصولگرایان در فردای اعتراضات چگونه می‌شود، آیا به آن‌ها اجازه فعالیت بیشتری می‌دهند یا برعکس فضا بر آن‌ها بسته‌تر می‌شود، اظهار کرد: «تشدید فشار که دیگر اثری ندارد و آب که از سر بگذرد، چه یک وجب و چه صد وجب! به هر حال تصمیم‌سازان تا همین حالا هم نتیجه فشار بر نیروهای سیاسی و حذف آن‌ها را دیده‌اند؛ شرایطی که یک طیف محدود همه مسئولیت‌ها را می‌گیرد و کاری هم از پیش نمی‌برد. من نمی‌دانم دقیقا فضای سیاسی به چه سمتی می‌رود اما راه درست این است که هم بار مسئولیت به نیروهای متنوع سیاسی داده شود و هم پاسخگویی».

دهه هشتادی‌ها را رها کردیم

قائم‌مقام حزب اعتماد ملی همچنین درباره این‌که حاکمیت در قبال نسل نوظهور دهه هشتادی چه خواهد کرد گفت: «باید ببینیم چه کاشته‌ایم که چه برداشت کنیم. باد کاشته‌ایم و طوفان درو می‌کنیم! اگر این جوان‌ها انتخابات آزاد را پیش روی خود می‌دیدند، اگر احزاب فعالیت واقعی داشتند، اگر به احزاب اجازه مشارکت در امر سیاسی داده می‌شد، طبیعی بود همین جوان‌ها به‌جای خیابان اکنون در احزاب بودند، کار انتخاباتی می‌کردند و سیاست را به‌طور طبیعی درک می‌کردند. به جای آن‌که نسل جدید را در مسیر درست قرار دهیم، آن‌ها را رها کردیم و هیچ یک از تصمیم‌سازان نخواستند حرف آن‌ها را بشنود و مطالباتشان را درک کند. همه باید ببینند با چه نسلی مواجه‌اند؛ نسلی که فرای این جناح‌بندی‌های سیاسی شعار زن، زندگی، آزادی سر می‌دهد و مسئولان را با یک پرسش مهم روبه‌رو می‌کند که در تمام این‌سال‌ها کدام یک از این سه مؤلفه را شناخته‌اید؟ رهبر فقید انقلاب می‌گفتند که میزان رأی ملت است و اصلاح‌طلبان هم توانستند هم در انتخابات۷۶ و هم در انتخابات ۸۰، حدود ۲۰میلیون نفر را پای صندوق رأی بیاورند اما دیدیم به تدریج همین نیروهایی که چنین می‌توانستند مردم را امیدوار نگاه دارند، حذف شدند و حتی حالا نیروهای میانه‌روی اصولگرا هم حدف می‌شوند».

دهه هشتادی‌ها اهل چاپلوسی نیستند

گرامی مقدم همچنین درباره ضرورت شناخت دهه هشتادی‌ها گفت: «اخیرا در همین فایل صوی که منتشر شد، یکی از مقامات وزارت اطلاعات می‌گفت بازجوها نمی‌توانند بیش از ۱۰دقیقه با این نسل صحبت کنند. علتش روشن است؛ آنکه علاوه بر عدم شناخت مسئولان نسبت به آنها، این نسل اهل پیچیدگی نیست و پاسخ‌های کوتاه می‌دهد، اهل چاپلوسی و تملق نیست و هم ناامید است و هم چیزی برای از دست‌دادن ندارد. این نسل پیچیدگی‌هایی دارد که اصلا نمی‌شود آنها را نادیده گرفت».

بیشتر بخوانید:

۲۱۶۲۱۶