سقف مصلحت دارد گردنم را می‌شکند/ نقدهای افروغ به برنامه‌های ۵ رئیس جمهور/ اطرافیان امنیتی خاتمی نمی‌توانستند منادی آزادی باشند

مهرشاد ایمانی: عماد افروغ می‌گوید حدود یک‌دهه بود که مصاحبه‌ای سیاسی انجام نداده بودم تا امروز که شما مرا به دامم انداختید! او در گفت‌وگوی تازه‌اش با «ماجرانیوز» از همه‌چیز گفت؛ از زندگی شخصی‌اش، نظرات آکادمیکش، فعالیت‌ها و مسئولیت‌های سیاسی‌اش تا نوع نگاهش درباره هر یک از دولت‌های بعد از انقلاب و البته چرایی ناآرامی‌های […]

مهرشاد ایمانی: عماد افروغ می‌گوید حدود یک‌دهه بود که مصاحبه‌ای سیاسی انجام نداده بودم تا امروز که شما مرا به دامم انداختید! او در گفت‌وگوی تازه‌اش با «ماجرانیوز» از همه‌چیز گفت؛ از زندگی شخصی‌اش، نظرات آکادمیکش، فعالیت‌ها و مسئولیت‌های سیاسی‌اش تا نوع نگاهش درباره هر یک از دولت‌های بعد از انقلاب و البته چرایی ناآرامی‌های این روزهای ایران. قرار بود گفت‌وگو درباره «عماد افروغ» باشد که همین این شد، اما افزون بر آن به نوعی به بازخوانی تاریخ سیاسی چهاردهه اخیر هم پرداختیم.

افروغ گفت که مهم‌ترین شاخصه‌ام از دوران نوجوانی تا کنون زیربار زور نرفتن بوده است. او در پاسخ به این پرسش که چرا در مجلس هشتم باوجود اصرارهای بسیارِ گروه‌های مختلف سیاسی نامزد انتخابات نشدی گفت سقف مصلحت هر روز پایین‌تر می‌آید و دارد گردنم را می‌شکند و من اهل حقیقتم نه مصلحت. او گفت من در حوزه معنایی، هم اصولگرا هستم و هم اصلاح‌طلب اما در عالم سیاست ایران نه اصولگرا و نه اصلاح‌طلب مرسومم. او از قطبی‌شدن سیاست در ایران گلایه داشت و می‌گفت جامعه ما طیفی و متکثر است و در چنین جامعه‌ای پذیرفته نیست که سیاستی قطبی و منحصر به اصلاح‌طلبی و اصولگرایی باشد. او حتی گفت که قطبی‌شدن سیاست از روزهای اول انقلاب آغاز شد و همه گروه‌ها در به وجودآمدن چنین فضایی نقش داشتند.

او درباره دولت میرحسین موسوی گفت که فارغ از نام‌ها، مجموعه دولت جنگ بهترین عملکرد اقتصادی چهاردهه اخیر را داشته است. رسیدیم به دولت هاشمی که انتقادهای زیادی به عملکرد دولت سازندگی داشت. گفت گرچه مدتی در مرکز مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری دولت وقت کار کردم و آن هم صرفا کار تحقیقاتی اما در مقاله‌ای ۱۷نقد مفصل را به عملکرد هاشمی رفسنجانی مطرح کردم که شاخص‌ترینش آن بود که اقتصاد دولت هاشمی ادامه شبه‌نوسازی پهلوی بود و هاشمی تمام ریشه‌های عقب‌ماندگی توسعه را درون‌زا می‌دانست و به عوامل بیرونی توجه نداشت. البته این را هم گفت که بعد از فوت هاشمی به صراحت خطاب به کسانی که علیه هاشمی به تندی سخن می‌گفتند، می‌گفتم که گرچه هنوز نقدهایم به او برجاست اما او یکی از ستون‌های انقلاب بود و نباید درباره او با بی‌احترامی سخن گفت.

افروغ، دولت خاتمی را هم نقد کرد و گفت خود خاتمی هم تصویر روشنی از شعار توسعه سیاسی که مطرح می‌کرد، نداشت و اتفاقا ظرفیت‌های زیادی در حوزه توسعه سیاسی از دست رفت؛ اطرافیان خاتمی با سابقه امنیتی نمی‌توانستند منادی آزادی باشند.

او احمدی‌نژاد را سراسر یک فرد پوپولیست دانست که در تمام ابعاد ناکارآمد بود. او بیان کرد که گرچه در دور دوم انتخابات سال۸۴ و صرفا در دوگانه احمدی‌نژاد-هاشمی به دلیل شعارهای احمدی‌نژاد و البته شناختی که از هاشمی داشتم به او رأی دادم که بزرگ‌ترین اشتباه زندگی‌ام همین بود و به مجرد شروع به کار احمدی‌نژاد انتقادهایم از عملکردهای خودش و دولتش شروع شد تا جایی که حتی رهبری تذکر دادند. افروغ گفت اگر به سال۸۴ برگردم، در دور دوم انتخابات رأی سفید خواهم داد. با او درباره انتخابات سال۸۸ هم سخن گفتم. او از دلیل رأی‌ندادنش به میرحسین موسوی سخن گفت و البته مطلبی که درباره اصلاح‌طلبان پیش از انتخابات به موسوی بیان کرد.

افروغ درباره دولت روحانی هم در کلیت نگاه مثبتی ندارد و گفت روحانی ادامه‌دهنده سیاست‌های هاشمی بود با این تفاوت که هاشمی از نیروهای جوان دوره خودش استفاده می‌کرد اما روحانی از همان نیروها که دیگر سالخورده شده‌ بودند استفاده کرد. او باور دارد که روحانی حتی نتوانست تعریف دقیقی از اصلی‌ترین شعارش یعنی اعتدال سیاسی ارائه دهد.

رأی‌آوردن رئیسی را نتیجه بذری دانست که در زمین روحانی کاشته شده بود و گفت که اگر روحانی می‌توانست شرایط را در حوزه عدالت اقتصادی و اجتماعی طور دیگری رقم بزند، رئیسی روی کار نمی‌آمد. این را هم مطرح کرد که بهتر بود نامزدهای انتخابات ۱۴۰۰ متکثرتر می‌بود تا میزان آراء به این میزان کاهش نمی‌یافت.

با عماد افروغ بیش از نزدیک به سه‌ساعت حرف زدیم که بخش‌هایی از آن دیگر شبیه به مصاحبه نبود و بیشتر به گپ‌وگفت می‌ماند. او از حال جسمانی این روزهایش هم سخن گفت که مدام با شیمی‌درمانی سر می‌کند. او گفت هنوز به زندگی و جهان اطرافم بسیار امیدوارم و این را بگویید که عماد افروغ در میان تمام اتفافات عالم هیچ مصلحتی را بالاتر از حقیقت نمی‌داند و خود حقیقت بالاترین مصلحت برای انسان است.

متن پیش رو تنها روایتی از این از این گفت‌وگوی مفصل بود که مشروح آن را در روزهای آینده می‌توانید در «ماجرانیوز» مطالعه کنید.

بیشتر بخوانید:

۲۱۶۲۱۶