یک پیشنهاد جدی به امام جمعه قشم: فیلم‌فارسی ببینید!

برای آن ها که سینمای ایران و سریال های ایرانی را دنبال می کنند سعید مطلبی نامی آشناست. مردی که علیرغم پرکاری اش در حوزه سینما و سریال، کم تر از او می دانستیم. البته سکوتش در تمامی این سال ها باعث شده بود شایعات فراوانی درباره اش ساخته و پرداخته شود تا این که […]

برای آن ها که سینمای ایران و سریال های ایرانی را دنبال می کنند سعید مطلبی نامی آشناست. مردی که علیرغم پرکاری اش در حوزه سینما و سریال، کم تر از او می دانستیم. البته سکوتش در تمامی این سال ها باعث شده بود شایعات فراوانی درباره اش ساخته و پرداخته شود تا این که حمیدرضا حاجی حسینی همت کرد و با تلاش و پیگیری قابل تحسینش سکوت سعید مطلبی را شکست و حاصل شکستن این سکوت امروز در هیئت یک کتاب در اختیار ماست. کتاب به شدت خواندنی است. فعلا به گفتن همین نکته اکتفا می کنم و به حاجی حسینی خسته نباشید می گویم. شاید بعدها فرصتی شد تا درباره کتاب بیشتر حرف بزنم اما حالا قصد و غرض دیگری دارم.

من به دلیل خاستگاه تربیتی و فضای فرهنگی و ادبی ای که در آن بزرگ شده ام با فیلم فارسی سر و سری نداشته و ندارم. از همان اول نتوانستم با فیلم فارسی ارتباط برقرار کنم. بعدها هم که به زعم خودم خیلی پلورالیست شدم و برای همه جور سلیقه ای احترام قائل شدم فیلم فارسی برایم جزو موارد استثنایی بود.با این حال برای این که بفهمم چرا این پدیده برای مردم ما این قدر مهم بوده فیلم فارسی کم ندیده ام.

حتما شما هم دیده اید رفتار خودسرانه امام جمعه قشم با مردم را. رفتاری که بزرگ ترین دستاوردش انزجار خلق خدا از دین خداست. نگویید رفتار یک فرد چه ربطی به دین دارد؟ خیلی هم ربط دارد. مردم در طول تاریخ با دیدن مصادیق به مفاهیم ایمان می آوردند و یا از آن روی برمی گرداندند. کم نخوانده ایم و نشنیده ایم که فلانی در مواجهه با یکی از بزرگان دینی و رفتاری پسندیده از جانب ایشان گفته است اگر دین چنین است پس من هم به آیین شما در می آیم. به همین سادگی. عکسش هم قطعا وجود دارد. مثل رفتار این آقای امام جمعه در قشم. اگر مسلمانی این چیزی است که ما از او دیده ایم باید گفت:

ای مسلمانان مسلمانی اگر این است و بس

من یهودم، کافرم، گبرم، مسلمان نیستم

اما این حرف ها چه ربطی به فیلم فارسی و یا کتاب آقای سناریست دارد؟ عرض می کنم خدمتتان. قبل از آن البته برای این که شرط انصاف را رعایت کرده باشم باید بگویم سعید مطلبی در کارنامه اش آثار درست و حسابی هم دارد که ربطی به فیلم فارسی ندارد اما متاسفانه حکم النادر کالمعدوم بر آن ها جاری است و وجه غالب آثار آقای مطلبی همان چیزی است که به فیلم فارسی شهرت دارد.

برای من هم مثل بسیاری دیگر از مخاطبان کتاب جالب و جذاب بود که بدانم سعید مطلبی در چه فضایی کودکی و نوجوانی اش را گذرانده و چگونه شخصیتش شکل گرفته. احتمالا حاج آقا هم ممکن است مثل خیلی ها فکر کند کسی که در حوزه فیلم فارسی آن همه اسم در کرده معلوم است از چه جور جایی می آید؟ اتفاقا موضوع همین جاست. یعنی به همین دلیل است که اصرار دارم حاج آقا این کتاب را بخواند. سعید مطلبی در یک خانواده کاملا مذهبی و مهم تر از آن کاملا اخلاقی به دنیا آمده است. پدر و مادرش نذر کرده بودند اگر فرزندشان زنده بماند تا هفت سالگی پول لباس او را خرج امام حسین(ع) و مراسم روز عاشورا کنند. مطلبی می گوید: من همیشه احترام برادر بزرگ ترم را داشتم. پدرم از عمویم چهار سال بزرگ تر بود و با این که عمویم از لحاظ اجتماعی جایگاه بسیار مهمی داشت اما همیشه دو زانو جلوی پدرم می نشست. مطلبی می گوید من از فرط احترام به پدرم هیچ وقت صورتش را نبوسیدم و همیشه دستانش را می بوسیدم. پدر مطلبی به روایت سعید آقا به شدت مذهبی بود و نذر داشت هر سال شب عاشورا در چهل سقاخانه شمع روشن کند. آقای مطلبی می گوید: اساس دین و مذهب را از پدرم آموختم. برای همین وقتی انقلاب شد تا مدت زیادی از انجام برخی افراط و تفریط ها گیج و منگ بودم. پدرم سال ۱۳۵۶ فوت کرد. پس از انقلاب، وقتی رفتار برخی از انقلابیون تندرو را می دیدم، متوجه شدم این رفتار با آن چه من و پدرم به نام مذهب می شناختیم بسیار متفاوت است. یادم است یکی از بروبچه های سینما در اداره ی منکرات بازداشت بود و من دنبال کارش افتادم تا مشکلش بر طرف و او آزاد شود. در آن جا حیرت زده شاهد شلاق خوردن بسیار شدید فردی بودم! دادستان تحیر مرا که دید دلیلش را پرسید. گفتم: این قسمت از مذهب رو پدرم و عموم به من نگفته بودند.

عموی آقای مطلبی معمم بود و چنانکه درکتاب آمده برخی از مقامات بلند مرتبه پس از انقلاب از شاگردان ایشان بودند. آقای مطلبی می گوید عمویم با دیدن تندروی ها متعجب می شد و همیشه می گفت: ما این مدل دین رو تبلیغ نکرده بودیم. کتاب پر است از روایت ها و حکایت های اخلاقی و اگر کسی آثار آقای مطلبی را دیده باشد با خواندن این خاطرات خوب می فهمد که آن همه شعارهای اخلاقی منتشر در آن فیلم ها از کجا آمده است. حاج آقا اشتباه نکند و فکر نکند خدای ناکرده ما قصد منحرف کردن ایشان را داریم و با تشویق ایشان به فیلم فارسی دیدن و یا خواندن خاطرات یک فیلم فارسی نویس می خواهیم از کار خیر بازشان داریم. خدا نکند. احتمالا حاج آقا دعوی پیروی از رهبری را دارند و سنگ ولایت را به سینه می زنند. بد نیست خدمت ایشان عرض کنم رهبرانقلاب طبق روایت آقای مطلبی یکی از فیلم های ایشان را دوبار می بینند و دستور می دهند مشکلی که برای فیلم برخی از همان تندروها ایجاد کرده بودند برطرف شود.

این ها را گفتم تا به حاج آقا پیشنهاد کنم کمی وقت بگذارند و در کنار خدمات فرهنگی شان به خلق خدا کمی فیلم فارسی ببینند. اگر هم فیلم دیدن را دارای اشکال می دانند سی چهل صفحه اول کتاب آقای سناریست را بخوانند. اگر بعدش فکر کردند مرتکب معصیتی شده اند به گردن من.

۵۷۵۷